بسمه تعالی
جن چیست؟! چرا دیده نمیشود؟!!
جن در کلام قرآن کریم یک مخلوق قدیم است، یعنی قبل از خلقت آدم خلق شده است. آیه مبارکه ۲۷ سوره حجر میفرماید: و الجان خلقناه من قبل من نار السموم. و جن را آفریدمش (پیش از آفرینش آدم- استناد به خلقت آدم در آیه قبل) از آتش بدون دود. جن هم مثل آدم که از خاک آفریده شده بود از آتش آفریده شد و البته قبل از آدم وجود داشت و زمانیکه آدم خلق شد ابلیس (ملکی از جنس جن) در پیشگاه خداوند حاضر بود یعنی این که قبل از خلقت آدم او به عنوان یکی از ملائک در درگاه خداوند متعال وجود داشت. البته ماهیت ملائک با مخلوقات متفاوت و آنها مجردند در حالی که آدم و جن دو بعدی بودند و این که چگونه ابلیس که یک ملک مجرد بود از جنس جن که یک مخلوق دو بعدی است بوده است خود حدیث مفصلی است که از حوصله این مقاله خارج است.
زمانی که آدم در بهشت بود و هنوز از فرمان خداوند سرپیچی نکرده بود و در واقع هنوز هم دو بعدی بود(خاک و روح) قادر به دیدن جن که حالا در قالب شیطان ظاهر میشد، بود. چرا که شیطان هم چون از جنس جن بود دو بعدی بود (آتش و روح) و در نتیجه توسط آدم دوبعدی قابل رؤیت. لکن بعد از اغوای آدم و حوا توسط ابلیس و نزدیک شدن آن دو به درخت ممنوع و در نتیجه ورود آب به عنوان ماده دوم و عنصر معلوم خلقت در آدم و حوا با توجه به اینکه ابلیس خود به درخت نزدیک نشد و فقط آدم و حوا را به این منکر تشویق و ترغیب کرد و باعث نافرمانی آن دو از فرمان مستقیم خداوند متعال شد جن و من جمله شیطان دوبعدی باقی ماند لکن آدم و حوا دستخوش تغییرات ابعادی شگرفی شده و از موجودیتهای دو بعدی به سه بعدی تغییر ماهیت یافتند. این تغییر ابعاد برای آن دو تغییرات و تبدیلات بسیار عجیب و غیرقابل باوری را به دنبال داشت. به طور مثال اگر مخلوقات دو بعدی را به شکل یک مستطیل که دارای دو بعد طول و عرض است تصور کنیم مخلوقات سه بعدی که دارای سه بعد هستند بالاجبار دارای طول و عرض و ارتفاع خواهند بود یعنی یک مکعب مستطیل تفاوت فاحش یک مستطیل با یک مکعب مستطیل آن است که مستطیل را میتوان بر روی یک ورق کاغذ به موجودیت کشاند چون فاقد ارتفاع است ولی برای ساخت یک مکعب مستطیل یک ورق کاغذ دوبعدی دیگر جوابگو نیست و مکعب مستطیل در یک ورق موجودیت پیدا نمیکند و از آن به لحاظ ارتفاع بیرون میزند. یک مستطیل فقط دارای یک طول و یک عرض است ولی با تبدیل آن به مکعب مستطیل ما دارای ۶ مستطیل یا وجه میشویم و این در حالیست که در مستطیل وجهی وجود نداشت. در آدم و حوا هم همین اتفاق افتاد یعنی آدم و حوای دو بعدی تبدیل شده به انسان سه بعدی حالا دارای دستگاه گوارش با دستگاه تنفسی و دستگاه تناسلی، سیستم قلب و عروق، سیستم عصبی و حواس جدید میشوند و در عین حال سیستم بینایی و شنوایی آنها دستخوش تغییرات ابعادی شده و دیگر توانایی دیدن یا شنیدن موجودات دو بعدی مثل جن را از دست دادند. اصولاً مخلوقات دو بعدی (مثل آدم و حوا قبل از سه بعدی شدن و یا جن) دارای سیستم شنوایی و بینایی دو بعدیاند. فرق این سیستم با سیستم بینایی و شنوایی سه بعدی فرق بسیار جالبی است. در مخلوقات دو بعدی به دلیل عدم وجود ضخامت مجردانند. عمل دیدن یا شنیدن با عبور امواج اتفاق میافتد. یعنی مثلاً وقتی نوری از چشم یک موجود دو بعدی عبور میکند قابل رؤیت میشود و یا صدایی ک از پرده گوش او عبور میکند شنیده میشود. در سیستم سه بعدی به دلیل وجود ضخامت که بعد سوم است امواج بایستی حالا منعکس شوند تا دریافت شوند. مثلاً نور وقتی رؤیت میشود که از چشم منعکس شود و یا صدا زمانی که از پرده گوش منعکس میشود کما اینکه اگر پرده پاره شود گوش نمیشنود. (این تغییر سیستم باعث میشود که یک مخلوق دو بعدی مثل جن قادر به شنیدن و دیدن مخلوقات هم دو بعدی باشد و هم سه بعدی. زیرا در سیستم دو بعدی او، به هر حال نور رسیده از مخلوق یا اجسام سه بعدی هم دریافت میشود ولی به جای انعکاس عبور میکند و رؤیت میشود و یا اصوات به همین ترتیب لکن چون امواج صوتی و نور حاصله از مخلوقات دو بعدی خود دو بعدیاند و بنابر این منعکس نمیشوند، فلذا مخلوقات سه بعدی قادر به دیدن یا شنیدن مخلوقات دو بعدی نیستند مگر در شرایط خاصی که مکانیزم) دو بعدی شنیدن یا دیدن فعال میشود و یک مخلوق سه بعدی (مثل پیامبران) قادر به شنیدن وحی میشوند ویا مثل ابراهیم خلیل(س) قادر به دیدن کائنات آسمانها و زمین میشود و یا رسول الله که به معراج میرود(هر دوی این پیامبران عظیمالشأن نه تنها قدرت دیدن دو بعدی را پیدا کردند بلکه مجردات را نیز رؤیت کردند که تک بعدیاند و توضیح جزئیات و نحوه انجام آن از حوصله این مقاله خارج است). بنابراین آدم و ذریّه او در قیاسی با شیطان و قوم جن دارای یک نقطه ضعف بزرگ هستند و آن اینکه ما جن را نمیبینیم و نمیشنویم ولی جن ما را هم میبیند و هم میشنود و به همین خاطر هم شیطان برای دور کردن انسانها از خداوند همانطور که در آیه ۱۷ سورهی مبارکه اعراف آمد ثُمَّ لاتِیَتَّهُم مِنْ بَینِ اَیْدیهِم وَ مِنْ خلْفِهِمْ وَ عَنْ اَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمآئِلِهِمْ وَ لاتَجِهُ اَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ، یعنی آن گاه از پیش رو و از پشت سر و از طرف چپ و راست آنان در میآیم تا بیشتر آنان شکر ترا بجا نیاورند. یعنی اطراف بندگان را شیطان احاطه کرده در جهات مختلف تا آنها را گمراه کند لکن این برای ما غیرقابل رؤیت و احساس است. البته شاید لازم باشد در اینجا به نکته جالب دیگری هم اشاره کنیم. جن برخلاف انسان که توسط آدم امانت الهی را که همان اسماءالله است را در اختیار ندارد و به همین دلیل هم بسیاری از چیزهایی را که میبیند برایش نامفهوم است. به طور خلاصه همه فعالیتهای مثلاً تکنولوژیکی ما که با بهکارگیری آگاهیمان از اسماءالله حاصل شده است برای جنیان و شیطان غیر قابل درک و فهم است وقتی حرکات و سکنات جنبندهها و حیوانات زمین هم برای جن قابل درک نیست چرا که او به عنوان یک موجود دو بعدی در زمین دو بعدی ساکن است(زمین کاملاً متفاوت از زمین سه بعدی ما) و بنابراین هیچ نوع شناختی از جانداران زمین ما ندارد به همین خاطر هم وقتی سلیمان نبی که جن مسخر او بود عمرش به پایان رسید ولی تا زمانی که هنوز موریانه عصای چوبی او را از بین نبرده بود برآن تکیه داشت و جنیان که مسخر او بودند همچنان به کار کردن برای او ادامه میدادند چون ایستادن سلیمان از نظر آنها یعنی زنده بودن او و زمانی که سلیمان با شکستن عصا به زمین افتاد آنها تازه دریافتند که او مرده. در تمام آن مدت جنیان حرکت موریانه در داخل عصا را قطعاً میدیدند لیکن تحلیلی بر عملکرد آنها نداشتند و علت حرکات موریانه در عصا برایشان پوشیده و مخفی بود و آن را اصولاً درک نمیکردند، به همین دلیل قرآن کریم در آیه ۱۴ سوره مبارکه سبا میفرماید:
فَلَمّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مادَلَّهُم عَلی مَوْتِهِ اِلاّ دآبَّهُ الْاَرْضِ تاْکُلُ مُنْسَاَتَهُ خَرَّ مَتَبَنَّتِ الْجِنُّ اَنْ لّوْ کانُوا یُعْلَمُونَ الْغَیْبَ مالَبِثوُا فِیالْعَذابِ الْمُهینِ. یعنی و چون ما بر سلیمان مرگ را مأمور ساختیم (جنیان) بر مرگ او آگاه نشدند مگر آنکه جنبده زمینی عصای او را خورد (که سلیمان بدان تکیه داشت) پس چون جنها از مرگ سلیمان آگاه شدند، اگر از غیب آگاهی داشتند در آن عذاب طولانی و خوارکننده باقی نمیماندند. از این آیه برمیآید که آگاهی از عملکرد موریانه برای جنیان در غیب و پوشش بوده و آنها اساساً آن را نمیفهمیدند.
در مورد تفاوت جنیان در شنیدن نیز، آیات زیبایی در قرآن کریم وجود دارد. مثلاً آیه مبارکه یک سورهی مبارکه جن میفرماید:
قُلْ اُوحِیَ اِلُیّ اَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَّ الْجِنَّ فَقآلُوا اِنّا سَمُعْناُ قُرْاناً عَجَباُ، بگو وحی شد به من که شنیدند گروهی از جنیان پس گفتند البته ما شنیدیم قرآن عجیبی را. در این آیه شنود آیات وحی توسط جنیان مطرح شده و اینکه آنان توانایی شنیدن وحی را نیز داشتهاند. نکته جالب دیگر آیه آن است که آنها میگویند ما شنیدیم قرآنی عجیب را. دلیل این جمله آن است که آنها نیز همانطور که قرآن کریم اشاره صریح دارد دارای پیامبران و رسولان خود هستند زیرا خداوند رسولان را بر هر قومی از جنس خودشان برمیگزیند بنابراین رسولان جن نیز از میان جنیان هستند و قرآنی که برای جنیان نازل شده است (و ظاهراً هم قبل از قرآن انس) دارای مطالب متفاوتی است نسبت به قرآن ما چرا که به هر حال همانطور که قرآن ما مسایل مبتلا به ما را مطرح کرده قرآن جنیان هم مسایل مبتلا به آنان را مطرح میکند و به همین دلیل هم وقتی گروهی از جنیان قرآن انس را (یعنی قرآن زمینی) را در حال وحی به رسولالله میشنوند اولاً در مییابند که این قرآن است و ثانیاً که قرآن عجیبی است (نسبت به قرآن خودشان)
جن به دلیل دو بعدی بودنش دارای ثقل نیست و لذا در آسمان به راحتی حرکت میکند و بدین ترتیب به مواضعی که در آسمان میتوان با رفتن به آنها به شنود و وحی پرداخت میرفتند و استراق سمع میکردند. قرآن مجید در این باره در آیه ۹ سوره مبارکه جنّ میفرماید: وه اَنّا نَقعْدُ سِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمعِ فَمَنْ یَسْتَمَعَ الْانَ یَجِدْ لَهُ شَعاباً رَصَداً. یعنی: و اینکه ما بودیم مینشیتیم در اطراف آسمان در نشستگاههایی برای شنیدن و هر یک طلب شنیدن کند اکنون در کمین بیابد شهاب آتشین را برای خود. اینکه چرا بعد از شنیدن قرآن از سوی جن خداوند شنیدن بعد از آن را برای آنان منع کرده نکته جالبی است و نیز اینکه در آسمان نقاطی وجود دارد که از آن نقاط خاص میتوان اصوات دو بعدی را و تک بعدی را شنید از آن جالبتر.
برخی از انسانها طبق گفته قرآن با جنیان ارتباط دارند و در واقع به آنها پناه میآورند و با بهکارگیری تواناییهای خاصی به آنها مترتبط میشوند. آیه ۶ سوره مبارکه جن در این بالا میفرماید: وَ اَنَهُ کانَ رِجالٌ مِنَّ الْاِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنّ ِ فَزادُوهِمْ دَهَقاً. یعنی: و همانا مردانی از بشر به مردانی از گروه جنّ پناه میبردند و این بر غرور و جهالتشان بسیار میافزود. اما در قرآن به جز در موارد خاص(مثل مسخّربودن گروهی از جنیان توسط حضرت سلیمان(ع) آنهم به اذن خداوند متعال در هیچ مورد دیگری خبری از مسخّر بودن جنّ توسط انسان و یا حتی دیدن جن و یا ارتباط فیزیکی با جنیّان آورده نشده است.
اصولاً برای دیدن یا شنیدن جنیان، انسان بایستی مجهز به تجهیزات سمعی و بصری خاص موجودات دو بعدی شود. یعنی توانایی بلقوه آن در بشر به اذن خدا به بالفعل تبدیل شود در غیر این صورت دیدن یا شنیدن جنّ محال است.
برای درک بهتر مطلب به این مثال ساده توجه فرمایید. زمانی که در کامپیوتر خود به دنبال فایل خاصی میگردید به درایو مورد نظر خود میروید و آن فایل را شناسایی کرده و کارتان را انجام میدهید. اما نکته جالب آن است که اگر نخواهید شخص دیگری آن فایل را ببیند و باز کند فایل را به حالت پنهان (هیدن) در میآورید. در این صورت هر کس وارد آن درایو شود فایل مورد نظر را نمیتواند ببیند. ولی اگر به نرمافزاری مجهز باشد که فایلهای پنهان را نیز نشان دهد حالا آن فایل را در بین فایلهای معمولی میتواند مشاهده نماید. دیدن یا شنیدن جن نیز با ابزار معمولی یعنی چشم و گوش سه بعدی ما که فعال است غیرممکن است و برای این مهم بایستی چشم و گوش دوبعدی غیرفعال ما با اذن خداوند فعال شود تا جن پنهان از دید سه بعدی ما حالا قابل رؤیت و شنود شود.
جنّ درست مانند انسان نیاز به راهنمایی و تذکره الهی دارد چرا که این دو موجود (یکی دو بعدی و دیگری سه بعدی) تنها موجوداتی هستند که معمولاً در مقابل خداوند خود طغیان میکنند و به گفته قرآن سجده و رغبتی کامل انجام نمیدهند و گاهاً سجده آنها از سر کراهت هم هست و بنابراین عبادت را خداوند فقط برای این دو واجب کرده تا سجده خود را به رغبتی بودن کامل تاحد امکان نزدیک کنند، چرا که تنها از طریق عبادت موجود به عبد خدایی میرسد و بنابراین کراهت را در رابطهاش با خداوند به رغبت تبدیل میکند، و لذا خداوند در آیه ۵۶ سوره مبارکه زاریات میفرماید: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْاِنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُنِ. یعنی: ما خلق نکردهایم جن و انس را مگر برای اینکه عبادت و بندگی کنند. به بندگی خدا رسیدن یعنی بالاترین مقام ممکن برای جن و انس.