مقاله ۱
موضوع: قبل از خلفت
قسمت اول : فضاگونه
بسمه تعالی
فرضیه آفرینش
در فضاگونهای هستیم قبل از خلقت ما که قرار است در آن خلق شویم. هنوز خالق اراده بر خلقت جهان ما نکرده، اگرچه بیشمار جهانهای دیگر خلق شده و پایان یافتهاند (اتفاقی که برای جهان ما نیز میافتد، یعنی در عین حال که موجود میشود وجود هم نخواهد داشت و پایان مییابد). این که میگوییم پایان یافتهاند بدین دلیل است که در این فضا گونه شرایط خاصی حاکم است و زمان که خود پدیده ای عارضی از حرکت است وجود ندارد، چرا که حرکت نیست، و حرکت نیست چرا که ابعاد وجود ندارد. عملاً این فضاگونه دربرگیرنده ی عوالم متعددی است که هر کدام دارای ابعاد خاص هستند و این موجودیت شگفتانگیز در عین حالی که کلیه ابعاد را در برمیگیرد، خود فاقد ابعاد است.
بیابعادی خصلت ویژهای است که به این فضاگونه خصوصیات منحصر به فردی میدهد. اول آنکه در عین موجودیت وجود ندارد و دوم اینکه تا بینهایت را در برمیگیرد در عین حالی که به دلیل عدم وجود بعد مکانی را اشغال نکرده است. مثالی واقعی از دیده ما (موجودیتهای ابعادی) برای چنین پدیدهای وجود ندارد، لکن با استفاده از ذهن میتوان آن را به نوعی محدود تجسم کرد. برای این کار به خود ذهنمان فکر میکنیم، موجودیتی که وجود خارجی و فیزیکی ندارد و مکانی را نیز اشغال نمیکند ولی میتواند بسیار گسترده باشد. به طور مثال، شما میتوانید شهر زادگاهتان را در ذهنتان جای دهید و به همین ترتیب کشور و بعد کره زمین را، در حالی که از جو خارج شده و به آن نظاره میکنید. بعد هم میتوانید در ذهنتان به سمت خورشید پیش رفته و در همان لحظه از خورشید به عطارد نزدیکترین سیاره خورشید خیره شوید و حتی از همان نقطه زمین را نیز در فاصلهای بعید ببینید و از خورشید دورتر روید و کهکشان راهشیری را هم تصور کنید با یکصد سال نوری فاصله شعاعی کهکشان از مرکز و منظومه شمسی را به اندازه یک نقطه نورانی در فاصله ۷۰ سال نوری از مرکز کهکشان مشاهده کنید و تمام این حجمهای عظیم و فواصل بسیار شگرف را در دهنی جای میدهید که خود هیچ بعد فیزیکی ندارد، مکانی را اشغال نکرده، زمان در آن مطرح نیست و حرکتی بر آن متصور نمیشود (در یک لحظه در ذهن تا بیرون کهکشان سفر کردهاید یعنی ۳۰ سال نوری، بدون هیچ جابجایی فیزیکی و حرکت). نکته جالب آنست که در مثال این ذهن و حتی خود شما روی زمین هستید و هیچ جابجایی هم صورت نگرفته است اما در ذهن به همان زمین و حتی بسیار فراتر از آن نیز میتوانید خیره شوید. البته در این مثال در قیاس با اصل موجودیت فضاگونه بسیار محقر و ناقص است. دلیل این حقارت و نقصان آن است که ما خود دارای ابعاد هستیم و در نتیجه قادر به تصور بیابعادی نیستیم. محدود بودن ما ریشه در ابعاد ما دارد و اصولاً هرچیز که دارای ابعاد است دارای محدودیت است. به طوری که با یک موجودیت مساوی هرچه تعداد ابعاد بیشتر شود محدویت نیز بیشتر میشود. برای درک این مورد فرض میکنیم که مقدار مشخصی رنگ داریم و میخواهیم با آن ابعاد را ترسیم کنیم. حال اگر یک بعدی را در قالب خط ببینیم با رنگ موجود میتوانیم یک خط مثلاً به طول ۱۰ متر بکشیم، یعنی مثلاً یک تابلوی ۱۰ متری نیاز داریم، حال اگر دو بعدی را در قالب یک شکل مربع مستطیل ببینیم با هر تناسب طول به عرض باز هم برای ترسیم آن به تابلوی کوچکتری نیاز داریم. به طریق اولی اگر سه بعدی را به شکل یک مکعب مستطیل فرض کنیم باز هم به تابلوی کوچکتری نیازمندیم، یعنی افزایش تعداد ابعاد محدودیت بیشتری به وجود میآید(چرا که موجودیت مساوی بالاجبار در فضای متمرکزتری قرار میگیرد. مجدداً یادآور میشوم که مثال بسیار ناقص است ولی چارهای نیست.
به هر حال چون ما خود موجودی دارای ابعادیم حتی ذهن ما نیز ابعاد دارد و بنابراین تصور بی بعدی و موجودیت بینهایت محال است. مثال واضحتر چیزی است به نام بینهایت که در ریاضی به غلط آن را عدد فرض میکنیم. چرا به غلط، زیرا تعریف ساده عدد آن است که یا فرد است و یا زوج، لکن بینهایت نه فرد است نه زوج، پس عدد نیست. اگر بینهایت عدد باشد ما بایستی بتوانیم عدد بینهایت منهای یک را مشخص کنیم و اساساً برای رسیدن به بینهایت از سلسله اعداد استفاده کنیم. تصور واقعی فضاگونه هم به همین دلیل برای ما غیر ممکن است. ما یک موجودیت سه بعدی هستیم، یعنی یک عدد، و میخواهیم بینهایت را تعریف کنیم که عدد نیست ولی همه اعداد را در خود جای میدهد بدون اینکه خود عدد باشد و در واقع بدون اینکه حتی موجودیت داشته باشد، فضاگونه هم به این ترتیب چون ابعاد ندارد، ضمن اینکه همه ابعاد را در بر میگیرد، هم بینهایت است و هم در عین حال وجود ندارد.